جدول جو
جدول جو

معنی شاه بازی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شاه بازی کردن
(خَ خَ کَ دَ)
لعب ’شاه و وزیر’ کردن کودکان. و شاه بازی آن است که اطفال یکی را شاه کنند و دیگری را وزیر و بعضی را مقصر قراردهند و شاه آنان را مجازات کند. (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ تَ کَ دَ)
نثار کردن سکه یا نقل بر سر داماد و عروس. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شاباش کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
للعبٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
Romp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
gambader
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
играть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
לשחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
کھیلنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
খেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
खेलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
herumtollen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
corretear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
bawić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
грати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به بازی کردن
تصویر به بازی کردن
เล่น
دیکشنری فارسی به تایلندی